سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عراق» ثبت شده است

حمله به چشم شیر

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۲۸ ب.ظ

 

بر جهان، امروز قانون جنگل حاکم است. نزنی می‌زنند و نخوری می‌خورندت. فارغ از هرگونه نگاه ایدئولوژیک اگر قرار است در این جنگل زندگی کنیم، باید به همه ثابت کنیم که توانایی دفاع از خودمان را داریم. یکبار باید از تفکر در کف شیر نر خونخواره‌ای، غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای فاصله بگیریم و با این شیر شاخ به شاخ شویم و حداقل یک چشمش را کور کنیم. تنها در این صورت است که در محاسباتشان برای هرگونه هجومی به ما، فقط سود را حساب نمی‌کنند و درصدی را برای زیان هم در نظر می‌گیرند و دست به عصاتر اقدام می‌کنند.
اقدام دیشب ایران در حمله به پایگاه‌های آمریکا در عراق بر مبنای این تفکر طراحی و اجرا شد. در این سال‌ها ما دیپلماسی را آزمودیم و از آن طرفی برنبسیتیم. تمام این سال‌ها هر بار که دست ما برای صلح به سوی آمریکا و اروپا دراز شد، تلاش کردند ذبحمان کنند. مثالهایش را می‌توان در همراهی ما در کنفرانس بن برای ایجاد صلح در افغانستان و عضو محور شرارت خوانده‌ شدنمان توسط بوش، به شکست کشاندن توافق سعدآباد توسط آمریکا و در نهایت خروج بی‌منطق آمریکا از برجام یافت. از طرفی تجربه‌ی کشوری چون لیبی که تمام درخواست‌های آمریکا را مو به مو اجرا کرد و درنهایت به سرنوشت اسفبار امروز دچار شد هم پیش روی ما است.
چه کنیم؟ بنشینیم تا آرام آرام مولفه های قدرتمان را از حیز انتفاع ساقط کنند و قدم قدم حلقه‌ی محاصره را آنقدر تنگ کنند تا خفه شویم و به سرنوشتی چون عراق و افغانستان دچار شویم؟ یا به آنها ثابت کنیم که غلبه بر ما آنقدر پرهزینه است که سودش به ضررش نمی‌چربد.

من دوستانی داشتم که نمی دانم هنوز می‌توانم دوستشان بنامم یانه؟ کسانی که نهان یا آشکار رویکردشان براندازی است و بعضی‌هایشان هم یا تنها در این مسیر قدم برمیدارند و یا با دشمنان ایران متحدند. خطاب من به آنها نیست. آنها تصمیمشان را گرفته‌اند و تجربه‌ی محدود تلاش من برای باز کردن باب گفتگو هم با یکی دو نفرشان، به نتیجه‌ نرسیده است. مخاطب من دوستانی هستند که نگران آینده ی کشورند و تفکرات رادیکال ندارند. حمله ی دیشب با توجه به اسم پایگاه عین الاسد بار نمادینی هم داشت. ما به چشم شیر حمله کردیم.

  • سید امیر پژمان حبیبیان

تبلیغاتی که بر باد شد

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۴۷ ب.ظ






میدانید چرا #براندازان از این #سیل به هم ریخته‌اند؟


۱- سال‌ها تبلیغ کردند که روحانیان تن‌آسایند و اهل کار نیستند، اما حضور پرشمار طلبه‌ها با عمامه‌ و لباس کار این تصویر را نقش بر آب کرده. 


۲- گفتند #بسیجیها به خاطر رانت و پول این لباس را پوشیده اند و #بسیج مزدور و سرکوبگر و خشن است. با حضور بی‌دریغ و پرشمار بسیجیها برای کمک به #سیل زدگان غافلگیر شدند.


۳- گفتند عراق و لبنان و سوریه فقط برای دوشیدن ایران با ما رفیقند و در روز مبادا ما را رها می‌کنند، با کمکهای آنها و حضورشان دروغگو شدند. 


۴- گفتند #سپاه و #ارتش دشمن همند، از همراهی و اتحاد این دو ارگان کور شدند.


۵- گفتند مردم ایران از فشار مشکلات اگر اتفاقی بیفتد مثل درنده‌ها به جان هم می‌افتند، با دیدن اتحاد مردم ناامید شدند.

  • سید امیر پژمان حبیبیان

انفجارهای بغداد: مرغ همسایه‌ای که غاز نیست.

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ

انفجارهای بغداد دلم را لرزاند. بعد از انفجارهای پاریس و عکس العمل ها به آن این جمله که چرا کسی پروفایلش را به پرچم عراق یا لبنان یا سوریه تغییر نمی دهد پای ثابت فضاهای مجازی شده است. به نظرم پرسیدن این سوال مضحک است. سال هاست که متوجه شده ایم که در نظام کنونی جهان انسان ها به درجه یک و دو تقسیم شده اند. تقسیم بندی ای که به آن عمل می شود. اما چرا؟ به نظرم راه دوری را نیاز نیست برای پاسخ به این چرا برویم. شاید مقصر اصلی آن خود ما باشیم. سالیان سال است مایی که رو به کعبه نماز می خوانیم قبله ی حاجاتمان را به غرب تغییر داده ایم و خوب و بدش را به عنوان ارزش برتر پذیرفته ایم. هر وقت میخواهیم از چیز خوبی تعریف کنیم اصطلاح مثل خارج میمونه را به کار میبریم که منظورمان از خارج هم آمریکا و اروپاست. در نوشته ها و سخنان روشنفکرانمان اصطلاح ممالک متمدن به وفور به کار میرود و هزاران مثال دیگر در این باب میتوان زد. نتیجه ی عینی آن را هم در تفاوت برخوردمان با غربیها و اهالی خاورمیانه و افغانستان میتوان دید. هر غربی که از ایران میرود اولین ذکرش از ایران مهمان نوازی ایرانی هاست و دیگران دل آزرده از برخورد بد ایرانیها می گویند. ما به نوعی در نهانمان برتری انسان های غربی را پذیرفته ایم و خودمان و مردم کشورهای اطرافمان را شایسته ی رنج و مصیبت می دانیم. رنج و مصیبتی که اغلب ریشه ای در همان غرب مورد ستایش ما دارند. جهان بینی غربی در ریزترین جزییات زندگی ما نفوذ کرده و اغلب ناخودآگاه حتی با وجود مخالفت ظاهری به آن گردن نهاده ایم. بحث من بر سر خوبی یا بدی غرب نیست این بحث نخ نما معمولا با این که غرب خوبی ها و بدی هایی دارد که باید خوبی ها را گرفت و بدی ها را واگذاشت به سرانجام راضی کننده ای می رسد. مساله بر سر فاصله ی بعیدی که میان ما و ارزشهای بومی و دینی مان و نزدیکی بیش از حدمان به ارزش های غربی به وجود آمده است.

  • سید امیر پژمان حبیبیان