سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

خبر فوت بابا

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۵۱ ب.ظ

حدود سال‌های ۶۵-۶۶ ما شیراز زندگی می‌کردیم. یه تلفن اشتراکی هم پایین بلوک ده طبقه بود که فامیل زنگ می‌زدند و هر کس از همسایه‌ها پایین بود برمیداشت و می‌آمد بالا صدامون می‌کرد. یکی اومد در زد و گفت: تلفن کارتون داره. مادرم رفت پایین. پسرعموم پشت خط بود: زن‌عمو، عمو مرده؟ مادرم جا خورد، یه لحظه شک کرد. بابام استثناً اون روز صبح زود رفته بود سر کار. مامانم گفت: نه... نمی‌دونم. خلاصه مادرم زنگ زد محل کار بابا و از اون طرف در تهران هم ولوله‌ای توی فامیل افتاده‌بود. عمه افتخار خدابیامرز شوهرش آقا سیدعلی خدابیامرز را فرستاده بود فرودگاه که جنازه‌ی بابام را برگردونه تهران. خلاصه بعد از چند بار تلاش و پیغام و پسغام، مامانم موفق شد بابا را که رفته بود کارگاه سرکشی بیاره پای تلفن و صداش را بشنوه و خیالش راحت بشه که زنده است. بعد زنگ زد تهران و به فامیل خبر داد و بلوا را خواباند. طبق تحقیقات بعدی که توسط بابای خدابیامرز انجام شد، یکی از عموها می‌خواسته مرخصی بگیره و هیچ بهانه‌ای نداشته، جلوی رییسش زنگ میزنه به عمه افتخار(که خیلی احساساتی و عصبی بود) میگه ممل (مخفف اسم بابا) مرده باید برم شیراز بیارمش تهران و گوشی را قطع میکنه و بعد هم که مرخصی را میگیره یادش میره به عمه‌ام زنگ بزنه و بگه خالی بسته.

  • سید امیر پژمان حبیبیان