سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلویزیونهای ماهواره ای» ثبت شده است

🎬🎬🎬 هر دم از این باغ بری می‌رسد:

تلویزیون که دربست در اختیار اسپانسرها است و به نوعی آنها سیاستگذاران اصلی رسانه‌ی ملی ما شده‌اند. در سینما هم که پول و فروش حرف اول را می‌زند. حالا اگر این خبر تابناک فرهنگی درست باشد، تیر خلاص بر پیکره‌ی بیجان سینمای فرهنگی و مستقل ایران شلیک خواهد شد و پدرخوانده‌های سینمای ایران قدرتی عظیم به دست خواهند آورد. پدرخوانده‌هایی که دغدغه‌شان گنده تر شدن و پول‌دارتر شدن است، نه فرهنگ و دین و سرنوشت انسان. در این منجلاب فقر فرهنگی عمیق‌تر می‌شود و خلاها و شکا‌فها سر باز می‌کنند و جوانان و مستقلها مجبور به خودکشی می‌شوند، چه تعهد و دغدغه‌هایشان را قربانی کنند و چه جسمشان را، فرقی نمی‌کند به هر حال خودکشی اپیدمی خواهد شد. خبر را بخوانید:




انتشار خبرهایی درباره تشکیل کمپانی‌های سینمایی با تجمیع شماری از دفاتر تهیه و تولید فیلم سینمایی و ارائه امتیازات خاص به این دفاتر، با سکوت مسئولان سینمایی همراه شد و این نگرانی را به وجود آورد که تعاونی‌های سینمایی دهه شصت این بار با فرمی تازه احیاء شوند و در اتفاقی خطرناک، بخش خصوصی به دست گروه‌های خاصی بیافتد که تولید را نیز انحصاری نمایند و فعالیت در سینمای ایران برای سینماگران مستقل غیرممکن شود.


به گزارش «تابناک»؛ به تازگی برخی رسانه‌ها از پیگیری طرحی سخن به میان آورده‌اند که بر مبنای آن قرار است، دفاتر سینمایی و تهیه کنندگان با هم در قالب پنج کمپانی شریک شوند و تولیدات در قالب این کمپانی‌ها تجمیع و تولید و عرضه شود. بر اساس این مدل، شخص منتخب به عنوان مدیر کمپانی در حکم مدیرمسئول خواهد بود و با حذف پروانه ساخت، مسئولیت تولید برعهده مدیرمسئول نوشته خواهد شد اما بعید به نظر می‌رسد پروانه نمایش نیز در چنین فرآیندی حذف شود.


در همین راستا ادعا شده در راستای شکل گیری این ساختار نیز گفته شده به هر کمپانی 20 میلیارد و در مجموع 100 میلیارد تومان تسهیلات پرداخت خواهد شد که فرم پرداخت این تسهیلات مشخص نیست. این زمزمه‌ها در روزهای گذشته مطرح بود، تا اینکه در نهایت تیتر یکِ یکی از روزنامه‌های سینمایی شد. پس از این اتفاق انتظار می‌رفت شاهد واکنش مسئولان سازمان سینمایی باشیم اما تا زمان انتشار این مطلب مسئولان سینمایی دولت ترجیح داده‌اند سکوت پیشه کنند و این سکوت به منزله تایید این پروسه قلمداد شده است.


این رویه در نگاه اول از یک اتفاق مثبت حکایت می‌کند و چنین تصور می‌شد که بالاخره سینمای ایران از ساختار تهیه کنندگی خارج می‌شود و دفاتر تولید با ساخت سالیانه تعداد قابل توجهی فیلم سینمایی، قدرتمند می‌شوند و در نتیجه با عدم فروش یک اثر آسیب جدی نمی‌بینند، چرا که مجموعه‌ای از آثار را اکران می‌کنند که می‌توانند هزینه‌های دیگر آثار را پوشش دهد و در عین حال منتظر بازگشت هزینه‌های یک فیلم برای تولید آثار تازه هستند. در واقع چنین تصور می‌شود که نظام استودیویی آمریکا که اکنون کمپانی‌های میجر بخش اصلی‌اش را در اختیار دارند، در ایران نیز در حال پیاده سازی است.


کمپانی‌های فیلم «اصلی / Major» مشتمل بر استودیوهای اصلی هالیوود هستند که تولید و توزیع شمار قابل توجهی از فیلم‌ها را در آمریکای شمالی ‌و سهم قابل ملاحظه‌ای از باکس آفیس را در اختیار دارند. این کمپانی‌ها در دوران طلایی سینمای کلاسیک آمریکا به سه کمپانی فاکس فیلم اینترتیمنت (کمپانی فاکسِ قرن بیستم)، برادران وارنر (تایم وارنر)، و پارامونت موشن پیکچرز استودیو (ویاکام) تقسیم می‌شد.


با این حال در این سال‌ها به این سه کمپانی، دو کمپانی ان بی‌سی یونیورسال (کامکست) و کلمبیا تریستار موشن پیکچرز گروپ (سونی) نیز افزوده شده و در مرحله بعد، والت دیزنی نیز به عنوان یکی از کمپانی‌های اصلی به شمار می‌رود؛ مجموعه کمپانی‌هایی که 80 تا 85 درصد کل گردش مالی سینما را در آمریکا و کانادا‌ دارند و بسیاری از کمپانی‌های مطرح نیز عملاً زیرمجموعه این کمپانی‌های اصلی هستند؛ هرچند همین کمپانی‌ها نیز‌ متشکل از هشت کمپانی هستند و به «Big Eight» شهرت دارند.


با این حال نگاه دقیق‌تر نشان می‌دهد که با تشکیل چنین کمپانی‌هایی در ایران شرایط می‌تواند پیچیده‌تر از قبل شود. از منظر خصوصی سازی نباید فراموش کرد که تمامی تجربه‌های صنفی و خصوصی در سینمای ایران شکست خورده و آخرینِ آنها، شورای صنفی نمایش است که تصمیماتش هر روز اعتراض سینماگران را در پی دارد اما کار خود را می‌کند و عملاً اعتراض منتقدان تاثیر چندانی در روند فعالیت این شورا ندارد.


بنابراین نگرانی جدی وجود دارد که با تشکیل این کمپانی‌ها، سینما میان اشخاصی تقسیم شود که عناصر تشکیل دهنده این کمپانی‌ها هستند و سینمای مستقل و فیلمساز مستقل در ایران معنای خود را به کلی از دست دهد. این طرح در عین حال برای آنهایی که دهه شصت را به خاطر دارند، یادآور شرکت‌های تعاونی است که توسط مدیران وقت تامین مالی می‌شدند و فیلمسازی می‌کردند و روزی که تزریق منابع دولتی به آنها قطع شد، از صحنه سینما حذف شدند و اکنون اثری از آنها و بسیاری از فیلمسازانِ فعال در آن شرکت‌ها نیست.

به تعبیر ساده‌تر این طرح نه تنها می‌تواند سینما را در دست عده‌ای خاص منحصر نماید، بلکه می‌تواند بخش خصوصیِ سینمای ایران که به شکل طبیعی و بدون مهندسی مدیران دولتی در حال توسعه است را تضعیف نماید. البته هنوز برای رد این طرح توسط مدیران سینماییِ دولت دیر نشده و امیدواریم اساساً وقوع چنین طرحی شایعه خوانده شود و سازمان سینمایی دامن خود را از چنین طرح‌هایی پاک کند.

  • امیرپژمان حبیبیان

یادآوری نهم

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ب.ظ


یادآوری نهم


سریال ولایت عشق(امام رضا). 


آقای فخیم زاده می‌گفت هرکس در این سریال کار می کند  تجربه ی ده تا فیلم سینمایی را به دست می آورد. کاری سخت و طاقت فرسا با امکانات کم. گروه تولید و تدارکاتی که در صدد کم خرج کردن بودند و از امکانات رفاهی عوامل کم میگذاشتند. ماهی سی و سه هزار تومان حقوق می‌گرفتم و وقتی برای فوت پدرم نه روز غیبت کردم آن نه روز را هم از حقوقم کم کردند. با لطف آقای ایرج رامین فر عضو گروه لباس این سریال شدم. روز اول به سرپرستمان آقای پورعلی اکبر که هر جا هستند خدا حفظشان کند گفتم که هدفم حضور در سر صحنه است. ایشان گفت وظایفت را انجام بده و فرصت کردی برو سر صحنه. وظایف متنوعی داشتیم از مرتب کردن آرشیو تا پوشاندن لباس به سیاهی لشکر ها و هنرور ها تا شستن لباسها و نظارت بر مرتب جلوی دوربین رفتن لباس ها در هنگام فیلمبرداری. در شهرک سینمایی روز اولی که سر صحنه رفتم قرار بود دو گروه جارچی وارد میدان شهر طوس  شوند و خبری را اطلاع دهند. من دیدم که زره های جارچی ها هماهنگ نیست. به دستیار کارگردان گفتم باید زره های اینها عوض شود. آقای فخیم زاده گفت چرا صحنه به هم ریخت. دستیار گفت که پژمان گفته باید زره ها عوض شود. فخیم زاده گفت پژمان کیه؟ دستیار  مانده بود که چه بگوید؟ پژمان آخرین نفر گروه لباس بود. نکته ی مهم تر این که بعدتر فهمیدم این جزییات کوچک اصلا در آن شلوغی به چشم مخاطب نمی آیند و حس نمی شوند. 

خاطره ی دیگر مربوط به بیابان‌های پرندک است. چند ماهی از مشغول شدنم گذشته بود. آقای فخیم زاده هم مرا دیگر شناخته بود و به علت پای کار بودن و پیگیری ام گاهی که سر صحنه نبودم سراغم را می‌گرفت. آن روزها من اصلا اجتماعی نبودم و با دیگران سخت ارتباط می‌گرفتم و خیلی هم  مغرور بودم. آن روز قرار بود درگیری دو سپاه امین و مأمون فیلمبرداری شود. اما مشکلی پیش آمده بود. دستیار کارگردان سریال انسانی عجول و محافظه کار بود و در صحنه های شلوغ هنگام پوشاندن لباس به سیاهی لشکر ها در آرشیو لباس حاضر می‌شد و با داد و بیداد و فشار  لباسهای نامربوط را به آنها میداد تا بپوشند و زود آماده شوند مبادا که مورد اعتراض کارگردان یا گروه تولید  واقع شود. یکی دو بار من هشدار دادم که لباس دو سپاه قاطی شده و این در صحنه ی رویارویی مشکل ایجاد می کند و حرف من را کسی نشنیده بود. آن روز رویارویی بود و آقای فخیم زاده متوجه مشکل شده بود. تمهیدی که اندیشیده شد این بود که اعضای یکی از سپاهها به بازویشان پارچه ی سفید ببندند. برای پلان اول قرار بود که اسبها به همراه سوارانشان هنگام درگیری زمین بخورند. برای همین چاله ی بزرگی کنده بودند و کف اش کارتن گذاشته بودند و با خاک پوشانده بودند. هنگام فیلمبرداری اسب را به سوی چاله می‌راندند و او ناگاه در چاله می افتاد و به زمین می‌خورد. اسب اگر چاله را ببیند واردش نمی‌شود. 

القصه، من داشتم بازوبندهای سفید را بین سربازها پخش میکردم و حواسم پی این بود که نپیچانند تا دو تا سه تا بگیرند که ناگاه پایم در چاله ی آماده شده فرو رفت. آقای فخیم زاده عصبانی شد و شروع به داد و بیداد و فحاشی کرد. من که تا به حال با چنین صحنه ای رو به رو نشده بودم بهت زده ایستادم. منشی صحنه ی سریال پسری به نام عباس بود. نزدیکم شد و گفت از لوکیشن برو بیرون. من رفتم و میان تپه ها نشستم و سعی کردم روی خودم کار کنم و غرورم را احیا کنم. بعد از مدتی به چادر آرشیو لباس رفتم. ماجرا را برای آقای پورعلی اکبر تعریف کردم. گفت برو سر صحنه، خواستم نروم ولی اجبار کرد.  به لوکیشن فیلم‌برداری رفتم و پشت دوربین ایستادم. فخیم زاده آرام آمد کنارم و گفت پژمان برو دو تا نیزه بیار. این دستور حس خوبی در من به وجود آورد. او با زبان بی زبانی به من القا کرد که من با تو مشکلی ندارم. مهدی فخیم زاده علیرغم ظاهر خشن اش انسانی مهربان و حرفه ای است و کار کردن با او برای همه پربار و آموزنده است.


  • امیرپژمان حبیبیان

چرا بزرگانمان باید در ماهواره‌ها معرفی شوند؟

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ



ایسنا سرویس فرهنگی و هنری تلویزیون و رادیو:



تهیه‌کننده فیلم «هراس و پرواز» که مستندی درباره‌ی محسن وزیری‌ مقدم است، از اینکه این فیلم بعد از چند سال از تلویزیون پخش نشده است، ابراز تاسف کرد و گفتچرا هنرمندان بزرگ ما باید توسط تلویزیون‌های ماهواره‌ای خارج از کشور معرفی شوند؟!

به گزارش خبرنگار تلویزیون و رادیو ایسنا، امیر پژمان حبیبیان، کارگردان، تهیه‌کننده و تدوینگری است که در فاصله‌ سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ فیلم مستند «هراس و پرواز» را تهیه کرده است که به زندگی و آثار محسن وزیری مقدم، نقاش و مجسمه‌ساز پیش‌کسوت و مدرنیست اختصاص دارد.

حبیبیان طی گفت‌وگویی درباره‌ی اهمیت ساخته شدن این فیلم توضیحاتی ارائه داده که انعکاس آن را می‌خوانیم:


نقاشی که می‌خواست آثارش را بسوزاند


وی درباره چگونگی ساخته شدن فیلم «هراس و پرواز» توضیح داددر پی ساخت پرتره‌ای از یک استاد هنرهای تجسمی بودیم که وزیری‌مقدم را از بین دیگر استادان انتخاب کنیم، اتفاقی ژورنالیستی موجب آشنایی‌مان با این هنرمند و در نهایت ساخت فیلم «هراس و پرواز» شد.

بر اساس این گزارش حدود سال ۱۳۸۴ سحر سلحشور خبری در روزنامه‌ای می‌خواند که محسن وزیری‌مقدم، نقاش معاصر می‌خواهد نقاشی‌هایش را آتش بزندسلحشور با کمک موزه‌ هنرهای معاصر استاد وزیری‌مقدم را پیدا می‌کند و به او پیشنهاد ساخت یک فیلم مستند می‌دهد و وزیری مقدم هم می‌پذیردالبته بعد مشخص شد که ماجرای آتش زدن نقاشی‌ها بیشتر یک سوتفاهم رسانه‌ای بوده و ظاهرا موزه‌ هنرهای معاصر قرار بوده که کارهای وی را به امانت نگهداری کند، اما پس از مدتی سر دواندن از این کار سر باز می‌زند و وزیری مقدم نیز عصبانی می‌شود و می‌گوید: «من که جا ندارم این همه تابلو رو نگه دارم، همه‌شون رو می‌برم دشت ورامین، آتیششون می‌زنم». خبرنگاری هم که آنجا حاضر بوده این تهدید را جدی فرض کرده و کار به روزنامه‌ها می‌کشد.


شراکت در خاطرات و کابوس‌های یک هنرمند


حبیبیان درباره فضای این فیلم اظهار کردفیلم از نگاه فیلمسازی روایت می‌شود که به دیدار محسن وزیری‌مقدم رفته به حرف‌هایش گوش می‌دهدعکس‌ها و آثارش را نگاه می‌کند و در خاطرات و کابوس‌های او شریک می‌شود.

وی اضافه کردزمان مونتاژ متوجه شدیم به بیان حس و زاویه دید راوی هم نسبت به آثار و هم نسبت به نقاش نیاز داریم که قرار شد گفتار متن را بنویسمبا توجه به دریافت‌ها و حسی که آن زمان داشتم، در نهایت به یک فضای شاعرانه رسیدمشاید اگر الان دوباره بخواهم گفتار متن فیلم را بنویسم، از زبان ساده‌تر و سرراست‌تری استفاده کنم ولی از این نکته نگذریم که بعضی فضاها و شکل‌هایی که در کارهای محسن وزیری‌مقدم وجود دارد، به اندازه‌ای شاعرانه است که توضیح و توصیف آن نیز جز با استفاده از عناصر شعری امکان‌پذیر نیست.


چرا «هراس و پرواز؟»


این تهیه‌کننده درباره انتخاب عنوان فیلم که به دوره‌ای از نقاشی‌های وزیری‌مقدم اختصاص دارد، تصریح کردبله درست است هراس و پرواز نام دوره‌ای از نقاشی‌های محسن وزیری‌مقدم است که در آن‌ها تیغه‌های برنده‌ای که هیولاهای افسانه‌ای را تداعی می‌کنند، به یک پرنده یا لکه رنگ حمله کرده‌اند و او سعی در گریز از میان هیولاها به سوی آسمان دارد.

حبیبیان معتقد استترکیب «هراس و پرواز» تمثیلی از زندگی خود وزیری‌مقدم است که همیشه میان هراس بی‌پناهی‌ و تهدیدهای موجود در جهان معاصر و میلش برای پرواز که در هنرش متجلی می‌شود، سرگشته ایستاده و تلاش می‌کند اثر دست‌هایش را بر چهره‌ی این جهان حک کند تا شاید به آیندگان یادآوری کند که ما در برابر تمام هیولاهایی که می‌خواستند با مسخ انسان نام و نشان او را از این کره‌ خاکی پاک کنند، مقاومت کردیم و اثر خراش انگشتانمان بر هستی گواه ادعای ما است.

وی افزوددر گفت‌وگوهایی که با محسن وزیری‌مقدم داشتیم، متوجه شدیم ماجراهایی که در کودکی و نوجوانی ایشان اتفاق افتاده، ریشه‌ی بسیاری از دوره‌های کاری ایشان هستندبه عنوان نمونه ریشه‌ی نقاشی‌های شنی را خاک‌بازی‌های کودکانه و ریشه‌ی هراس و پروازجست‌وجوهای کودکی‌اش در خرابه‌ها به دنبال تکه‌چینی‌های شکسته بوده‌ استما سعی کردیم بخشی‌ از این خاطرات را البته در محدوده‌ی امکانات‌مان بازسازی کنیم و در انتهای فیلم هم سعی کردیم وارد کابوس‌های این هنرمند شویم و هراس‌هایش را به تصویر بکشیم.


همکاری محسن وزیری‌مقدم با یک گروه فیلم‌سازی


حبیبیان درباره تجربه همکاری با محسن وزیری‌مقدم توضیح دادپیش از ما چندین نفر برای ساخت فیلم با ایشان تماس گرفته بودند و حتی مقداری هم فیلم گرفته بودند، اما نیمه کاره رها شدندبه هر حال ما به لطف خدا توانستیم کار را ادامه دهیم و به پایان برسانیم.

این مستندساز ادامه داداین فیلم در هر مرحله سختی‌های خودش را داشتدر هنگام تدوین ما با دو گزینه روبه‌رو بودیمنخست سیر زندگی و تطور آثار وزیری‌مقدم را بیان کنیم و دوم این که به زندگی پر ماجرای ایشان بپردازیم و سختی‌های هنرمند بودن را به تصویر بکشیمبرای هر دو گزینه هم به اندازه‌ی کافی تصویر و صدا و آرشیو وجود داشتمن به عنوان (تهیه‌کنندهموافق گزینه‌ی نخست و کارگردان موافق گزینه‌ی دوم بوددر نهایت (سیر زندگی و تطور آثارانتخاب شد.

حبیبیان یادآور شددر مرحله‌ی نخست تصویربرداری که کارگردان فیلم به تنهایی انجام داده بوداستاد برای یکی دو روز مصاحبه‌ و چند ساعت حضور دوربین در منزل، موافقت کرده بودند و البته به شرط و شروطآن زمان استاد در بحران بدی به سر می‌بردندیکی دو سال پیش از ملاقات ما با ایشان آثارشان را برای تاسیس موزه در اختیار شهرداری قرار داده بودند و مدتی بعد با انجام نشدن تعهدات شهرداری مجبور شدند کارهایشان را تکه و پاره از این فرهنگسرا و آن فرهنگسرا جمع کنند که فشار آن روزها موجب آسیب دیدن چشم‌های ایشان شدبعد قرار شد که موزه هنرهای معاصر کارهای او را نگهداری کند که این اتفاق هم نیفتاد.


تولید «هراس و پرواز» در گروه ادب و هنر شبکه چهار


حبیبیان طی توضیحاتی درباره‌ی پذیرفته شدن فیلم «هراس و پرواز» در گروه ادب و هنر شبکه چهار گفتاشاره کردم که خانم سلحشور حدود دو سه روز از وزیری‌مقدم تصویر و مصاحبه می‌گیردمدتی بعد از من خواست که فیلم را تدوین کنمبعد از دیدن راش‌ها و ملاقات حضوری با محسن وزیری‌مقدم، به نظرم رسید که کار باید با پژوهش بیشتر، در زمان طولانی‌ و عمیق‌تر دنبال شودبه سلحشور پیشنهاد دادم تهیه‌کنندگی فیلم را به عهده بگیرم و ایشان پذیرفتنداز آن زمان به مدت دو سال هر بار که استاد به ایران می‌آمدند، از ایشان تصویر می‌گرفتیم و اتفاق‌های مهم زندگی ایشان را ثبت می‌کردیمدر عین حال درباره آثار ایشان مطالعه داشتیم و به نوعی به دلیل زمان‌های محدود حضور ایشان در ایران دو مرحله‌ پژوهش و تصویربرداری هم‌زمان پیش می‌رفت.

وی ادامه دادبعد از گذشت سه سال پروژه را به شبکه‌ چهار پیشنهاد کردم و با مساعدت و لطف محمد زین‌العابدینی، مدیر وقت گروه مستند فیلم «هراس و پرواز» در گروه ادب و هنر شبکه چهار پذیرفته شدبعد از آن تصویربرداری به شکل متمرکزتری دنبال شد و ظرف یک سال پروژه به پایان رسیددر ممیزی تنها دو مورد اصلاحیه دریافت کرد که یک مورد آن به دلیل مشخص بودن آرم کارخانه در روی پاکت شیری که استاد می‌نوشیدند، بودفیلم در جشنواره فجر همان سال نامزد دریافت سیمرغ بلورین بخش مستند بلند جشنواره فجر شد ولی متاسفانه شبکه‌ چهار سیما علیرغم مساعدت و همدلی خوبی که در هنگام تولید فیلم نشان داد هنوز این فیلم را پخش نکرده است!


نمی‌دانم چرا فیلم از تلویزیون پخش نشد


وی با تاکید بر این موضوع که نمی‌دانم چرا فیلم تاکنون از صدا و سیما پخش نشده، ادامه دادهیچ دلیل عقلانی‌ای برای این کار وجود نداردما از پول بیت‌المال فیلمی ساخته‌ایم که هنرمند اصیلی را معرفی کنیم که می‌تواند برای بسیاری از جوانان و نوجوانان کشور ما الگو باشدهنرمندی که علیرغم تحصیل و زندگی در اروپا آثارش رنگ و بویی ایرانی دارند و این ارتباط با ریشه‌ها نه فقط در ظاهر و سطح که در عمیق‌ترین لایه‌ها جریان داردشخصی که بهترین منتقدان اروپا مانند «آرگان» ستایش‌گر او بودند و می‌توانست با بهره‌برداری از این موقعیت قله‌های شهرت و افتخار را در آن‌سوی دنیا فتح کند، به ایران آمد و در هنرستان و دانشگاه به تدریس پرداخت و تعداد زیادی شاگرد تربیت کرد که بسیاری از بزرگان هنر تجسمی ما از آن جمله‌اند.

این مستندساز اظهار تاسف کرددر این هنگامه‌ی هجوم سطحی‌گری و ابتذال، امثال وزیری‌مقدم کیمیایی هستند که ما باید حضورشان را غنیمت بشماریم و برای معرفی آن‌ها به نسل جوان علاقه‌مند هنر سخت کار کنیمکسانی که علیرغم مواجهه‌ی مستقیم با هنر و فرهنگ غربی، در آن حل نشدند و اصل خویش را فراموش نکردند و با تلاش و بصیرت از آموخته‌هایشان در غرب برای آفریدن آثار هنری‌ای با رنگ و بوی ایرانی که مخاطب جهانی دارد، استفاده کردندفیلم «هراس و پرواز» با وجود موضوع سخت و پیچیده‌اش(هنر تجسمی انتزاعیاین توان و جذابیت را دارد که تماشاگر را از هر قشر و طبقه‌ای یک ساعت با خود همراه کند و در نهایت با رضایت بدرقه‌اش کند همچنین، رویکرد آموزشی فیلم مخاطب را بسته به میزان سواد و تجربه‌اش با هنر انتزاعی و الفبای آن آشنا می‌کند.


ضرر و زیان گروه سازنده فیلم


حبیبیان صدا و سیما را مهم‌ترین رسانه‌ دانست و افزودنمایش فیلم از صدا و سیما موجب ارتباط ما با مخاطبان میلیونی درون کشور می‌شودبرایم به عنوان یک فیلم‌ساز ایرانی کار کردن با صدا و سیما موجب افتخار استولی این پرسشم، همچنان بی‌پاسخ مانده است "چرا هنرمندان بزرگ ما باید توسط تلویزیون‌های ماهواره‌ای خارج از کشور معرفی شوند؟اتفاقی که بارها افتاده و در صورت عدم برنامه‌ریزی مناسب و درست متاسفانه باز هم خواهد افتاد.

وی یادآور شدمن فیلم را برای شبکه چهار تلویزیون ساخته‌ام و آن‌ها صاحبش هستندنمایش ندادن این فیلم برای ما هم به عنوان تیم سازنده باعث ضرر و زیان است، چون زحمت کاری را کشیده‌ایم که دیده نمی‌شودبعد از «هراس و پرواز» علیرغم وعده‌ها و حرف‌های شیرینی که از مسوولان شبکه چهار شنیده‌ام هنوز نتوانسته‌ام دوباره، با این شبکه همکاری کنمهمیشه جمله‌ای که شنیده‌ام این بوده: «ما افتخار می‌کنیم با شما کار کنیم اما در نهایت نه طرحی پذیرفته شده و نه کاری پیشنهاد شده»!


ساخت فیلمی ده سال طول کشیده است


وی از رفاقت چندین ساله به واسطه ساخت این فیلم با وزیری‌مقدم گفت و تصریح کردبه هر حال امروز رابطه‌ی کاری من با محسن وزیری‌مقدم تبدیل به رفاقتی 10ساله شده استدر این مدت بسیار از او آموخته‌امشاید آموختن کلمه‌ی مناسبی برای تشریح این رابطه نباشداو بیشتر نقش پیر و مرشد را در سیر و سلوک هنری برایم داردمن به دنبال کشف رازی هستم که او را در 90 سالگی و با چشمان کم‌بینا همچنان تازه و پرطراوت نگه داشته استاین روزها در تلاش برای آماده‌سازی فیلمی هستم که حاصل این 10 سال رفاقت است، 10 سال در ایتالیا، تهران و شهرهای مختلف از نمایشگاه‌ها و ملاقات او با دیگر بزرگان هنرهای تجسمی ایران که برخی از آن‌ها دیگر در قید حیات نیستند و تصاویر آن‌ها موجود استتدوین این فیلم به علت حجم بالای راش‌ها مستلزم صرف زمان طولانی و هزینه استامیدوارم بتوانم برای این فیلم سرمایه‌گذار پیدا کنم تا آن را نمایش دهم.


  • امیرپژمان حبیبیان