سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زینب س» ثبت شده است

عاشورا قصه‌ای که از پایان آغاز شد

دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۶ ق.ظ

امروز صبح بیدار شدیم و زندگی را پی گرفتیم. اما من به صبح روز یازدهم محرم در سال ۶۱ هجری فکر می‌کنم به امام سجاد و حضرت زینب و حضرت رباب و کودکانی که دیروز بزرگترین داغ تاریخ را تجربه کرده‌اند و امروز:

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل

گشتند بی عماری و محمل شتر سوار...

 

عمق بینهایت درد و داغ عاشورا اینجا است. جوانی بیمار و زنان و کودکانی که در جامعه‌ی رجعت کرده به جاهلیت به هیچ انگاشته می‌شوند، بعد از تجربه‌ای وحشتناک باید در نقش پیامبران ظاهر شوند و راه آگاه سازی جامعه را که مردانشان با شهادت آغاز کردند به انجام برسانند.

تفاوت عاشورا و ماندگاری‌اش با تمام مصیبتهای بشری اینجا است: همیشه ریخته‌شدن خون بر زمین پایان مسیر مبارزه بوده و در عاشورا نقطه‌ی آغاز.

  •  
  • امیرپژمان حبیبیان

سفرنامه‌ی اربعین- قسمت سوم

سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۶ ب.ظ

سلام. مدتی انتشار ادامه‌ی این سفرنامه به تاخیر افتاد.بابتش عذر می‌خواهم. اینقدر درگیر بودم که نتوانستم ادامه بدهم. این قسمت را هم بدون عکس می‌گذارم چون آپلود کردن عکس‌ها خیلی زمان‌بر است. شاید در پستی جداگانه عکسها‌ی مرتبط را هم منتشر کردم.



به ترمینال که رسیدیم می‌خواستیم عازم نجف شویم که دیدم یک نفر فریاد می‌زند :کاظمین- سامرا- نجف. از چند و چونش پرسیدیم. گفت : ما یک ون کرایه کرده ایم و دو نفر  کم داریم نفری نود هزار تومان. همراهشان شدیم.

#سفر_اربعین


آنها از شهرستان خوی هستند و همگی مرد. جایی ایستادیم و من بعد از یک سال دوباره لذت نوشیدن چای عراقی را حس کردم.


چای عراقی خیلی پررنگ است و خودشان با شکر فراوان می‌خورند. نمی دانم ترکیبات آن چیست؟ مشکوکم که اندکی قهوه به آن اضافه می کنند.



اینترنتی که استفاده میکنم مشمول هزینه ی رومینگ میشه که هر مگابایت هزار تومان میفته... پس فعلا عکس نمی‌گذارم. اتفاق جالبی افتاد. در پمپ بنزین پس از بنزین زدن، بزرگ این کاروانی که همراهشان هستیم صد هزار تومان داد تا راننده پول سوخت را بپردازد. هی رفت و آمد و آخرش گفت پول عراقی بدید یا دلار آمریکا. ظاهرا صاحب پمپ بنزین از اهل سنت است و زیاد از شیعیان و ایرانی ها دل خوشی ندارد و تصمیم گرفته که پول ایران را به رسمیت نشناسد. ما پانزده هزار دینار(حدود پنجاه هزار تومان) داشتیم و دادیم اما باز هم کم بود. عاقبت راننده پس از یک مکالمه ی طولانی توانست راضیش کند و ما حرکت کردیم.

#سفر_اربعین


البته نکته ی جالب این بود که خود راننده یک قران در جیبش پول نبود.


  • امیرپژمان حبیبیان

عکسی با کارکرد سیلی بر صورت ما

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۵۲ ق.ظ


این عکس امروز در فضای مجازی دست به دست گشت و تأثیر غریبی به جا گذاشت. اگر از توانایی سوژه و کار خوب عکاس در انتقال این غربت و تنهایی بگذریم، شاید ماجرا این است که در لایه های زیرین عکس، برای ما قصه ی آشنایی نهفته است. قصه ای که هر بار می‌شنویمش اشک میریزیم و آرزو میکنیم کاش در کربلا حاضر بودیم و نمی‌گذاشتیم این مصیبت بر اهل حرم پیامبر ببارد. این تصویر امروزی برای ما تداعی کننده وضع و حال حضرت زینب ع و امام سجاد ع بر پیکر امام حسین ع است و عجیب این که از میان ما مدعیان تنها او که در تابوت خفته است انگار که بر زمان چیره شده است و چند قرن به عقب بازگشته تا از زینب ع دفاع کند و سرنوشتش شباهت عجیبی به امامی که الهام بخشش بوده، پیدا کرده است. این عکس ما را به محکمه ی وجدانمان می‌کشاند که چرا امروز در میان این خیل عظیم مدعی تشیع، باید چنین غربتی رقم بخورد؟

  • امیرپژمان حبیبیان

دین و دنیا به نقل ار ابن خلدون

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۱۶ ق.ظ

دنیای خویش را به پاره کردن دینمان وصله میکنیم... سپس نه دینمان باقی می ماند و نه آنچه را که وصله میکنیم... 


ابن خلدون...نقل از کتاب پیام آور عاشورا...

  • امیرپژمان حبیبیان