سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دموکراسی» ثبت شده است

آغاز مشکل

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۳۱ ق.ظ
این متن چهار سال پیش نوشته شده است. به نظرم تاریخش و این که در واکنش به چه کسی نوشته شده مهم نیست. شما هر روز با ده‌ها مورد مواجه می‌شوید که با چنین طرز فکری، سعی می‌کنند با معیار قرار دادن غرب، داشته‌هایمان را به خاطر انطباق داشتن یا نداشتن با اصول غربی، می‌ستایند و یا تخطئه می‌کنند.

«رئیس جمهوری فرانسه افاضه کرده‌اند: اسلام با دموکراسی سازگار است.
 مشکل از زمانی شروع شد که غرب معیار سنجش همه چیز قرار گرفت. جنس خارجی، فکر خارجی، علوم انسانی خارجی، انسان خارجی همه در ضمیر ناخودآگاه ما اصیل و با ارزش قلمداد شد و روز به روز خودمان و داشته‌هایمان در نظرمان بی ارزش‌تر شد. مادی‌گرایی و اصالت لذت جایش را در ذهنمان باز کرد و استاد دانشگاهمان یا فیلمبردار برجسته‌ی سینمایمان رانندگی تاکسی در غرب را به زیستن هرچند سخت در کشورش ترجیح داد.
 در مورد جمله‌ی آقای اولاند هم باید گفت که اگر قرار بر سازگاری هم باشد دموکراسی باید سازگاریش با اسلام را ثابت کند. دموکراسی یک نظریه‌ی سیاسی است و اسلام دینی آسمانی. کلا من این اصالت دموکراسی به روایت غربی را درک نمی‌کنم. نظریه‌ای که با افراط در اصول خودش امروز به دوری باطل افتاده است. عوام تعیین کننده‌ی دولت اند و دولت هم برای انتخاب مجدد به سلیقه‌ی عوام رفتار می‌کند. و این چرخه هر دور که می‌زند دوز حماقتش افزایش پیدا می‌کند.

پانوشت: واضح است که منظور از خارج اروپا و آمریکای شمالی است.»

  • امیرپژمان حبیبیان

یادآوری پنجم

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ق.ظ



یاد آوری پنج:


دو عکس با فاصله‌ی زمانی بیست سال... آن یکی در هزار و سیصد و هفتاد و شش ثبت شده و این یکی در هزار و سیصد و نود وشش... سال هفتاد و شش سرباز نیروی انتظامی بودم و طرفدار خاتمی... هیچ کس خاتمی را نمی شناخت... ما من به واسطه‌ی دوران وزارت ارشادش میشناختم و نظر خوبی رویش داشتم... طرفداران هر کس فکر می‌کردند اگر طرف مقابل رای بیاورد دنیا به انتها می‌رسد... اینوری‌ها می‌گفتند که اگر ناطق بشود پیاده‌روها  زنانه مردانه می‌شود... و آن‌طرفی‌ها هم که اکثرشان بسیجی و منسوبین قدرت بودند ... می‌گفتند که بنی‌صدری دیگر در راه است.

من در سر صندوق رای با عوامل صندوق بحثم شد و فرمانده‌  فرستادم جلوی در... صف رای‌گیری شلوغ بود... یک ساعت بعد فرمانده آمد جلوی در و گفت: حبیبیان... همه به اونی رای میدن که خودم و خودت می‌خوایم... خیالت راحت باشه...


زمان گذشت و ما فهمیدیم که اگر ناطق  هم رییس‌جمهور می‌شد ... اتفاق خاصی نمیفتاد... با خاتمی هم  کلی اتفاق افتاد اما آن اتفاقی که همه را از آن می‌ترساندند نیفتاد... نظام قوی‌تر شد و با ایجاد دو قطب موثر در قدرت و رقابت بین آنها به نوعی در برابر حوادث سر راه واکسینه شد... کسانی که ما همیشه از دهانشان فحش و فضاحت به نظام شنیده بودیم از لزوم مشارکت در رای‌گیری گفتند و خاتمی  نسبت به مقام ولی فقیه چه در عمل و چه در نظر معتقد و متعهد بود.

نظر خوشی نسبت به دموکراسی ندارم ... روزی یکی از طرفداران محمود احمدی‌نژاد ضمن بحث دلیلم را برای معتقد نبودن به دموکراسی پرسید، پاسخ دادم که دموکراسی ای که از آن احمدی‌نژاد بیرون بیاید به هیچ دردی که نمی‌خورد مضر هم هست.... بله زمان گذشته بود و ما به سال سرنوشت‌ساز هشتاد و چهار رسیده بودیم. در عمل ثابت شد جنس رای مردم به احمدی‌نژاد، با جنس رایشان به خاتمی هیچ فرقی نداشت، آنها نه حرفهای خاتمی را شنیده‌بودند و نه در حرفها و ادعاهای احمدی‌نژاد تعمق کرده بودند. مردم دنبال کسی بودند که ضد جریان حاکم باشد... همین و بدینسان کلاه گشادی بر سر همه رفت و کشور تا انتهای دوره‌ی احمدی‌نژاد، بحرانهای بسیاری را تجربه کرد و خدا رحم کرد که احمدی‌نژاد یکسال وقت کم آورد اگرنه مملکت را تا آستانه‌ی فروپاشی پیش می‌برد.


هنوز به اندازه‌ی بیست سال پیش نگرانم... اما می‌دانم که هر اتفاقی بیفتد...به معنای پایان جهان نیست. چیزی که نگرانم می‌کند حجم عظیم تهمت و بی‌اخلاقی در انتخابات پیش‌رو است. روندی که در سال سرنوشت‌ساز هشتاد و چهار شروع شد و تا نود و دو ادامه پیدا کرد... هنوز ما را رها نکرده است... هشت سالی که اخلاق و انسانیت در این مملکت ذبح شد ، دروغ و دزدی در زمره‌ی فضایل اخلاقی به حساب آمد.

  • امیرپژمان حبیبیان