سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت» ثبت شده است

دنیای بی علی

شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۸:۰۸ ب.ظ

 

اینک شما و وحشت دنیای بی‌علی

 

 

اولین بار که این مصرع را شنیدم ترسیدم. چرا که واقعیتی سهمگین پشت آن نهفته بود. پیامبر ص خاتم پیامبران بود و پس از او باید کسی بر جایگاهش می‌نشست که ادامه‌ دهنده‌ی راهش و تمام کننده‌ی سنت‌های جاهلی و آغاز کننده‌ی فصلی جدید در تاریخ بشر باشد.

اما جامعه او را پس زد. پس زدن علی یعنی نخواستن عدل، یعنی برخواستن سنت های جاهلی ، یعنی جدایی حاکم از مردم و تفوق سیاست و دروغ بر صراط مستقیم، یعنی جمع تمام بدی‌ها در انبانی به نام دین و تغییر مسیر پیامبر خاتم ص از مسیر توحید و دنیاگریزی به اصالت دنیاخواهی و سر بریدن حق مطرود جلوی پای باطل با باطن تاریک در لباس روشن دین بود.

پس زدن علی توسط جامعه یعنی ما تحمل تحول را نداریم و به آنچه از گذشته مانده دلخوشتریم و بت‌های دیدنی را به غیب ترجیح می‌دهیم.

علی در جمل با نزدیکان و طبقه‌‌ی برگزیده‌ای که خواستار تمایز با باقی جامعه و برساختن اشرافیتی جدید بودند جنگید و در صفین بر علیه طاغوتی که برای ماندن و منافع دنیوی برایش هدف توجیه کننده‌ی وسیله بود و مروج تکاثر و برتری نژادی بود. در نهروان با تکفیری‌های نادانی که مغز علیلشان درکی از ذات دین نداشت و برای برپایی ظواهر دین هر خشونتی را مباح می‌دانستند.

اگر نگاهی به جهان امروز بیندازیم اصل درد در همین سه انحراف خلاصه می‌شود.

و عاقبت با ضربه‌ای بر فرق سرش مسیر تاریخ تغییر کرد و سرنوشت بشر شد آنچه شد و امروز شاهدش هستیم و بیشتر مسیر تاریخ در سیاهی طی شد و نسل اندر نسل انسان‌ها قربانی جهل و تبعیض و خودخواهی طاغوت‌ها شدند.

امام موسی صدر در کاشان سخنرانی‌ای کرده است با عنوان علی موحد بود و بس...

در دنیای بی‌علی شرک بر توحید غلبه دارد و طاغوت‌ها انسان‌ها را به سرگشتگی‌ای جاهلانه دچار و بینهایت حق ساخته‌اند که در نهایت هر کدام به نوعی تامین کننده‌ی منافع آنها است.

دنیا با علی یعنی دنیای بی‌طاغوت و انگار ما هم ...

  •  
  • امیرپژمان حبیبیان

انفجارهای بغداد: مرغ همسایه‌ای که غاز نیست.

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ

انفجارهای بغداد دلم را لرزاند. بعد از انفجارهای پاریس و عکس العمل ها به آن این جمله که چرا کسی پروفایلش را به پرچم عراق یا لبنان یا سوریه تغییر نمی دهد پای ثابت فضاهای مجازی شده است. به نظرم پرسیدن این سوال مضحک است. سال هاست که متوجه شده ایم که در نظام کنونی جهان انسان ها به درجه یک و دو تقسیم شده اند. تقسیم بندی ای که به آن عمل می شود. اما چرا؟ به نظرم راه دوری را نیاز نیست برای پاسخ به این چرا برویم. شاید مقصر اصلی آن خود ما باشیم. سالیان سال است مایی که رو به کعبه نماز می خوانیم قبله ی حاجاتمان را به غرب تغییر داده ایم و خوب و بدش را به عنوان ارزش برتر پذیرفته ایم. هر وقت میخواهیم از چیز خوبی تعریف کنیم اصطلاح مثل خارج میمونه را به کار میبریم که منظورمان از خارج هم آمریکا و اروپاست. در نوشته ها و سخنان روشنفکرانمان اصطلاح ممالک متمدن به وفور به کار میرود و هزاران مثال دیگر در این باب میتوان زد. نتیجه ی عینی آن را هم در تفاوت برخوردمان با غربیها و اهالی خاورمیانه و افغانستان میتوان دید. هر غربی که از ایران میرود اولین ذکرش از ایران مهمان نوازی ایرانی هاست و دیگران دل آزرده از برخورد بد ایرانیها می گویند. ما به نوعی در نهانمان برتری انسان های غربی را پذیرفته ایم و خودمان و مردم کشورهای اطرافمان را شایسته ی رنج و مصیبت می دانیم. رنج و مصیبتی که اغلب ریشه ای در همان غرب مورد ستایش ما دارند. جهان بینی غربی در ریزترین جزییات زندگی ما نفوذ کرده و اغلب ناخودآگاه حتی با وجود مخالفت ظاهری به آن گردن نهاده ایم. بحث من بر سر خوبی یا بدی غرب نیست این بحث نخ نما معمولا با این که غرب خوبی ها و بدی هایی دارد که باید خوبی ها را گرفت و بدی ها را واگذاشت به سرانجام راضی کننده ای می رسد. مساله بر سر فاصله ی بعیدی که میان ما و ارزشهای بومی و دینی مان و نزدیکی بیش از حدمان به ارزش های غربی به وجود آمده است.

  • امیرپژمان حبیبیان