فوت محمدرضا مقدسیان ثلمهای برای سینمای مستند ایران
محمد رضا مقدسیان درگذشت. او انسانی مهربان و بامزه و دوست داشتنی بود. همیشه لبش میخندید و سلام را خیلی گرم پاسخ میداد. خاطراتم از او تنها به مراسم بزرگداشتش در خانهی سینما و ورکشاپ از «ایده تا متن» که به همت آقایمنوچهر مشیری برگزار میشد، خلاصه میشود. در همان ورکشاپ از او بسیار آموختم. جنس کار کردنش با سوژهها و ریزهکاریهایی که بر آنها تاکید میکرد برایم در حکم پنجرهی جدیدی به دنیای فیلمسازی مستند بود.
در یک کلام بگویم، حیف شد. فوتش مصداق واقعی کلمهی ثلمه* برای سینمای مستند ایران است. در این وانفسا کسانی که به جای تحویل تئوریهای بیاستفاده و دهنپرکن، تجربهی واقعی و با ارزش از زیستن در فضای فیلم مستند را به نسل جوان انتقال دهند، از شمار انگشتان دست کمتر است. کاش میماند و باز فضاهایی ایجاد میشد که از او میآموختیم. خدا رحمتش کند.
* ثلمه: (اسم) [عربی: ثلمَة] [قدیمی] [solme] ۱. رخنه؛ سوراخ؛ تَرَک.۲. [مجاز] خلل