میان ماندن و رفتن
پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ
توضیح : مدتها فقط در فیسبوک مینوشتم. از امروز تصمیم گرفتم به جهت ماندگاری و سهولت دسترسی، پستهای سابقم رو به این وبلاگ منتقل کنم. مطلب زیر متعلق به پارسال همین موقع است.
یک ساعت است که دارم به این عکس نگاه میکنم... از نظر شکلی یه عکس خبری کاملن معمولی است... اما به نظر من عکاسش شاهکار کرده...هم در آنٍ چکاندن شاتر و هم در کادربندی. هر سال میلیونها عکس به گنجینهی تصویری انسان افزوده میشوند، اما فقط معدود عکسهایی هستند که قابلیت رقابت با با سایر مدیومها از جمله ادبیات را دارند و به مرز کشف و بیان ناگفتنیها میرسند. این عکس یکی از آنهاست... هر کدام از ما بعد از دیدن این عکس، با شنیدن ترکیب «میان ماندن و رفتن»، این عکس را به یاد خواهیم آورد.
کودکی که زندگیش کمی پیشتر به پایان رسیده، پدری که اندکی پیش از آن همسرش هم بار سفر بسته و او اعضای کودک را اهدا کرده و اینک زمان دل کندن است و پاهایش توان عقب رفتن را را ندارد و به فرمان بازگشت برعکس پاسخ میدهد و دستی که در گوشهی کادر بازوی مرد را گرفته و با کشیدن او به سمت عقب، تصمیم عقلانی و مقدر را به او یادآوری میکند... این عکاس ناشناس با زمانشناسی بینظیرش به نظر من شاهکار کرده است.
کودکی که زندگیش کمی پیشتر به پایان رسیده، پدری که اندکی پیش از آن همسرش هم بار سفر بسته و او اعضای کودک را اهدا کرده و اینک زمان دل کندن است و پاهایش توان عقب رفتن را را ندارد و به فرمان بازگشت برعکس پاسخ میدهد و دستی که در گوشهی کادر بازوی مرد را گرفته و با کشیدن او به سمت عقب، تصمیم عقلانی و مقدر را به او یادآوری میکند... این عکاس ناشناس با زمانشناسی بینظیرش به نظر من شاهکار کرده است.