یادآوری چهاردهم
سینما برای من یک مذهب بود، سرزمینی که میشد به عنوان وطن انتخابش کرد و در پناهش شاد و رستگار زیست و جاودانه شد. با کمک این واسطهی شگفتانگیز دیگر انسانها را نیز به رستگاری راهنمایی کرد.
مؤمنان بسیاری را دیدهام که جایی در مسیر زندگی ایمانشان را از دست دادهاند و به خدا کافر شدهاند و مسیری متناقض با گذشته را انتخاب کردهاند.
من به سینما ایمان داشتم و وقتی وارد سینمای حرفهای شدم، مؤمنانه کار میکردم. اما کار به کار و کارگردان به کارگردان و سال به سال، به این مذهب بیشتر شک کردم و در نهایت به هرآنچه که امروز سینما مینامندش کافر شدم . این روزها سعی میکنم فیلم بسازم و خوب هم بسازم، نه برای سینما، بلکه برای حلال بودن نانم و دغدغهی جاودانه شدن از مسیر فیلمسازی را هم فراموش کردهام. فقط دربارهی موضوعهایی کار میکنم که به رشدم به عنوان یک انسان کمک میکنند و ناامیدانه امیدوارم که این فیلمها به جز من روی حداقل یک نفر دیگر هم تاثیر بگذارند و او را در یافتن راهش به سوی رستگاری کمک کنند.
عکس: پشت صحنهی فیلم چایینت که بعدها با نام ازدواج اینترنتی اکران شد و از فیلمهای مؤثر در بدبینی من به سینما بود.