سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلوک

در خلاف آمد عادت بطلب کام ...

سلام. اینجا سعی می‌کنم جدی و جذاب بنویسم.

نشانی کانال تلگرامم:

https://t.me/aphabibian

آخرین نظرات
  • ۲۱ تیر ۹۸، ۱۱:۵۲ - 00:00 :.
    :)
  • ۵ تیر ۹۸، ۲۳:۱۵ - محسن خطیبی فر
    دقیقاً.
نویسندگان

۱۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرپژمان حبیبیان» ثبت شده است

بوهای قدیمی

دوشنبه, ۳ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ ق.ظ

هفت سال پیش این مطلب را در فیس‌بوک نوشتم. امروز در بخش خاطرات فیس‌بوک بهم یادآوری شد. با خودم فکر کردم اون خونه‌ای هم که اون زمان توش زندگی می‌کردم جزو خاطرات شده و به همین «ترکیب حسرت و خاطره» پیوسته. زندگی زود می‌گذره. یازده سال پیش وقتی به اون خونه اثاث‌کشیدم، با خودم فکر کردم: شاید این آخرین خونه‌ام باشه. اما خاطرات اونجا تبدیل به نوستالژی شد و من این روزها به نسبت اون روزها بیشتر احساس جوانی می‌کنم. زندگی ساده و عجیب و غریبه.


«بوهای قدیمی، این ترکیب برام یادآور حسرت و خاطره است. اون وقتا که خونه ی هرکس یه بوی خاصی میداد و ترکیب این بو با نور و رنگ خونه، شناسنامه ای برای اون خونه و برای ساکنینش در ذهنت صادر میکرد.
خیلی از اون صاحبخونه ها دیگه نیستند.خیلی از اون خونه ها خراب یا فروخته شدند. اما گاهی در گذر از یک جایی، یکی از اون بوهای قدیمی به مشامم میخوره و هزاران تصویر و خاطره به همراهش زنده میشه...

این روزا نمیدونم حس بویایی ما ضعیف شده یا دیگه آدمها و خونه هاشون رنگ و بو ندارن؟»

  • امیرپژمان حبیبیان

نقد و اخلاق

پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۶ ب.ظ

                   



به نام خدا


آقای «امید نجوان» در دو یادداشت و مابین آنها در جلسه ی نمایش فیلم «نادره کار» ادعا کرده اند صحنه های مربوط به مرحوم «دکتر سید محمد دبیرسیاقی» در این فیلم با دوربین مخفی ثبت شده اند و با این ادعا کارگردان فیلم را به نقض اصول اخلاقی سینمای مستند متهم کرده اند. من به عنوان مجری طرح فیلم نادره کار که در تمام لحظه های ساخت فیلم حضور داشته ام لازم می دانم نکاتی را جهت اطلاع آقای نجوان و مخاطبان یادداشتها و صحبتهای ایشان عرض کنم.

اولین نکته ای که باعث تعجبم شد این بود که ایشان بدون اطلاع از نحوه ی تصویربرداری و شرایط آن نبریده دوخته اند و این شایسته ی منتقدی که مطالبش در معتبرترین مجله ی سینمایی کشور چاپ میشود، نیست. به نظرم کار درست این بود که ایشان با عوامل فیلم گپی می زدند و گمانه زنی هایشان را با حرفهای آنها تطبیق میدادند و و صحت و سقم گمانشان را می سنجیدند و بعد قضاوت می کردند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم این کار را نکرده اند. پس من اینجا مجبورم اندکی در مورد نحوه و شرایط ساخت فیلم نادره کار توضیح دهم.


آقای «منوچهر مشیری» در اسفند سال هزار و سیصد و نود و چهار به همراه آقایان «سیدرضا یکرنگیان» ناشر کتابهای دکتر دبیرسیاقی و «علی لقمانی» و «علیرضا تحویلداری» که در آن زمان قرار بود تصویربردار و تدوینگر فیلم باشند به قزوین سفر کردند و موافقت دکتر دبیرسیاقی را برای ساخت فیلم جلب کردند. به درخواست دکتر دبیرسیاقی قرار شد ساخت فیلم به بهار سال بعد موکول شود. در آن جلسه تصاویر نابی توسط آقای لقمانی از دکتر ثبت و در فیلم هم استفاده شد. 
بعد از گذشت دو تا سه ماه از سال هزار و سیصد و نود و پنج، ما به این نتیجه رسیدیم به علت شرایط جسمی دکتر دبیرسیاقی باید جلسات تصویربرداری را محدود کنیم و قرار شد برای رعایت حال ایشان فقط در جلسات چهارشنبه ها که با حضور گروهی از اهالی ادب و فرهنگ قزوین در منزل ایشان برگزار میشد حاضر شویم و به تصویربرداری از همان جلسات قناعت کنیم. این نکته توسط آقای محمدعلی حضرتیها که چون فرزندی دلسوز و معتمد تا آخرین لحظه ی عمر در کنار ایشان بودند، به آقای دکتر منتقل شد. برای به هم نریختن نظم جلسات که مورد تأکید دکتر دبیرسیاقی بود، کارگردان با تصویربردار هماهنگ کرد که حتی المقدور تصویربرداری در سکوت و بدون هیچ حرکت اضافه انجام شود.


وقتی صحبت از دوربین مخفی میشود اولین نکته ای که به ذهن متبادر میشود استفاده از دوربین‌های کوچکی چون GOPRO یا موبایل است. جهت اطلاع آقای نجوان دوربین استفاده شده در فیلم نادره کار Sony X70 است، دوربینی در اندازه ی متوسط که به هیچ عنوان امکان مخفی کردن آن در یک جلسه ی عمومی وجود ندارد. تا جایی که من یادم است قدرت بینایی دکتر دبیرسیاقی هم مناسب بود و امکان این که با استفاده از ضعف بینایی دوربین را وارد جلسه کرده باشیم وجود ندارد. در پلانهایی از فیلم دکتر مستقیم به دوربین نگاه می کنند. ایشان مقید بود که خودش از میهمانها پذیرایی کند و این نکته بر توانایی جسمی ایشان صحه میگذارد. یعنی ایشان خودش به تصویربردار ما آقای وحید گلریز با دوربین در دستش یا فرهاد نجفی فرد صدابردار با میکروفن و تفنگی اش چای تعارف می کرد.


جمله ای در سکانس اول فیلم توسط آقای حضرتیها خطاب به تصویربردار گفته میشود که باعث سوء تفاهم آقای نجوان شده است. در این صحنه تصویربردار و صدابردار در وسط خیابان ایستاده اند وخیلی آشکار کارشان را انجام میدهند. آقای مشیری زنگ در را می زنند و دکتر دبیرسیاقی بیرون می آید و به درخواست آقای مشیری برای تصویربرداری و ضبط صدا از جلسه پاسخ منفی می دهد. در آن صحنه آقای حضرتیها دیر رسیدند و دکتر دبیرسیاقی گروه ما را به جا نیاورد و به تصویربرداری اعتراض کرد. بعد از رسیدن ایشان ما وارد شدیم و بدون کمترین مشکل کارمان را انجام دادیم. آن گفتگوی مناقشه‌برانگیز «مگه قرار نبود مخفی باشه؟ از این مخفیتر نمیشه» هم جمله‌هایی بود که بین آقای حضرتیها و تصویربردار رد و بدل شد و منظور این بود که برای رعایت حساسیت‌های آقای دکتر ما باید صبر می‌کردیم تا ایشان برسند. آقای مشیری هم برای این که نشانی از سختی‌ها و پیچیدگی‌های  ساخت فیلم مستند درباره ی شخصیت‌های بزرگ ادبی و فرهنگی در فیلم  موجود باشد، این گفتگو  را در فیلم باقی گذاشت، در حالی که به سادگی در مرحله‌ی تدوین قابل حذف بود.

 

توضیح نکته ای در اینجا ضروری است. به طور کلی ساخت فیلم پرتره از هر شخصیتی، به علت ورود در جزییات زندگی افراد و همچنین وقت گیر بودن و به هم ریختن نظم زندگی و ورود یک عامل خارجی به محیط خصوصی فرد کار دشواری است. این مانع‌ها در ساخت پرتره ی مفاخر و بزرگان تشدید می شوند. وقت آنها حساب و کتاب دارد و در غالب موارد سبک زندگیشان از نظم خاصی پیروی می کند که گاهی به وسواس نزدیک می شود. بیشترشان علاقه ای به مطرح شدن ندارند. اگر کهنسالی و تبعاتش چون بیماری و کم حوصلگی هم به این عوامل اضافه شود، مساله خیلی بغرنج می شود. کار کردن با این بزرگان نیاز به تجربه ی فراوان و صبر و تحمل و سعه ی صدر فراوان‌تر دارد. آقای مشیری تا به حال بیست و یک فیلم مستند پرتره درباره‌ی هجده نفر از بزرگان علم و فرهنگ ایران ساخته است و در روند ساخت فیلم و پس از آن با خودشان و خانواده شان رابطه ی بسیار خوبی ایجاد کرده است. در این فیلم شاهد بودم که بسیاری از گره ها از طریق اعتمادی که در فیلم‌های قبلی توسط ایشان ایجاد شده بود گشوده می شدند. آقای دکتر دبیرسیاقی هم از این قاعده مستثنی نبودند. علی‌رغم موافقتشان با ساخت فیلم، تصویربرداری از ایشان سخت و مستلزم رعایت زیر و زبرهای بسیاری بود.

 

این فیلم ارزشی فراتر از یک مستند صرف دارد. آقای مشیری با عزم و تلاشی مثال زدنی تصاویری ناب از آخرین ماه های زندگی دکتر دبیرسیاقی را ثبت کرد. تصاویری که در لایه های پنهانشان مبارزه ی یک ذهن زیبا و قدرتمند و مغرور با بیماری به شکلی عزتمند مصور شده و در نهایت سندی ماندگار از این فخر فرهنگ و ادب ایران به جا مانده است. اتفاقی که متاسفانه برای اکثر بزرگان ما نیفتاده است و نسل های آینده هرگز تصویر و صدای آنها را نمی بینند و نمی شنوند. 

کاش آقای نجوان ذیل تیتر اخلاق و سینما اخلاق نقد را نقض نمی کرد و با اندکی تلاش و پیدا کردن چند شماره تلفن از عوامل فیلم یادداشتی مستند می نوشت یا اصلا نمی نوشت. باید یاد بگیریم که هر ایده ی خامی را که به ذهنمان رسید، بدون تحقیق فریاد نزنیم.

 

پانوشت: این فیلم توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به شکل اینترنتی عرضه شده است.

برای تماشای فیلم روی این لینک کلیک کنید.


امیرپژمان حبیبیان
مجری طرح فیلم نادره کار

پانوشت:  این مطلب در شماره ی ۵۵۰ مجله ی فیلم به تاریخ آذر ۱۳۹۷ منتشر شده است.


  • امیرپژمان حبیبیان

آن زمستان

يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۱۴ ب.ظ

                                                                                                                                


دیروز در جشنواره ی فیلم را دیدم. فیلمی گرم و دلنشین که با هوشمندی در دام کلیشه های ساخت فیلم نیفتاده بود و با ظرافت آیت الله مصباح یزدی را به بیننده معرفی میکرد.

همین که آیت الله مصباح یزدی، بر خلاف بسیاری از علما و بزرگان از مقابل دوربین نشستن و سرک کشیدن دوربین به خلوتشان احتراز نکرده‌اند که هیچ، کمال همکاری را هم با گروه سازنده انجام داده‌اند، از نظر من ِ مستندساز بسیار قابل ستایش است.

موتور فیلم شخصیت جذاب و بذله‌گو و خندان آقای مصباح است. در این‌جا تصویری از ایشان می‌بینیم که انتظار نداریم. در تبلیغات رسانه‌های مخالف ایشان همیشه عصبانی و بداخلاق تعریف می‌شدند. این تناقض میان تصور ذهنی حاصل از پروپاگاندا و واقعیتی که در فیلم مقابلت نهاده میشود، یکی از عوامل جذابیت فیلم برای تماشاگر است.

برای من تلقی ایشان از انتخابات خیلی جالب بود که انتخابات امتحانی الهی برای جامعه است و ما وظیفه داریم حق را به جامعه عرضه کنیم اما باید مردم هر که را انتخاب کردند، بپذیریم.(نقل به مضمون امیدوارم درست متوجه شده‌باشم.)

برای همه‌ی دسا اندرکاران فیلم آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم بتوانند این مسیر را ادامه دهند. من هفتاد و پنج دقیقه ی دلنشین را با دیدن این فیلم سپری کردم.

  • امیرپژمان حبیبیان

این صبح ابری

يكشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ق.ظ

‏بیا بنشینیم

در سکوت

و با دهان بسته

بی صدا

فریاد بزنیم


صبح

به یاد دیروز

بیدار می شویم

و شب

برای فردا

به خواب میرویم.

امروز را گم کرده ایم


بیا در این صبح ابری

با دهان بسته

بنشینیم

و با چشمان باز

اولین قطره ی باران

را صدا کنیم


از خاک برآمدیم

و باران

دانه های روحمان را

سبز میکند.

  • امیرپژمان حبیبیان

معجزه

يكشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۴ ق.ظ

‏سال ها گذشت

و من

در انتظار

خاکستر شدم.


دیگر راز معجزه را نمیخواهم. 

زمان سبک سریهای جوانی گذشته است.

 فرصتی برای تردید نیست

من به معجزه ایمان دارم

 از عجز تو را میخوانم.

 و می خواهم

می خواهم...

  • امیرپژمان حبیبیان

نسخه‌ی کامل فیلم مستند هراس و پرواز

يكشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۰ ب.ظ


فیلم مستند هراس و پرواز بین سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶ با همراهی شبکه‌ی ۴ سیما ساخته شد و یازده سال در آرشیو خاک خورد تا این که سه هفته بعد از فوت محسن وزیری مقدم در هفتم مهر ۹۷ از شبکه‌ی مستند پخش شد.این فیلم درباره‌ی محسن وزیری مقدم نقاش و مجسمه ساز معاصر است. تماشای این فیلم برای کسانی که می‌خواهند هنر انتزاعی(آبستره) را بفهمند مفید است. این فیلم در بیست و ششمین جشنواره‌ی فیلم فجر کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین مستند بلند بود. 

 نویسنده و تهیه کننده:امیرپژمان حبیبیان 
 کارگردان:سحر سلحشور 
 پژوهشگر:مرتضی احمدوند 
 تصویربرداران:محمد حدادی، محمود حسینی و امیرپژمان حبیبیان 
 صدابردار: حسن شبانکاره 
تدوینگر:مهران قدکچیان 
صداگذار: علیرضا علویان 
مدیرتولید: مهدی کربلایی علی، مانی حقجو، احمد شیخی 
گوینده: مریم یگانه
  • امیرپژمان حبیبیان




نمایش فیلم هراس و پرواز در شبکه ی مستند شنبه هفتم مهرماه ساعت بیست 
درباره ی زندگی و آثار محسن وزیری مقدم 
تهیه کننده: امیرپژمان حبیبیان 
کارگردان:سحر سلحشور
 این فیلم کاندید سیمرغ بلورین بهترین مستند بلند از بیست و ششمین جشنواره ی فیلم فجر است و بعد از گذشت یازده سال از ساخته شدنش برای اولین بار از شبکه ی مستند سیما پخش پخش میشود.
  • امیرپژمان حبیبیان

                                                                                                                                                                   


به مناسبت چاپ کتاب زندگینامه‌ی محسن وزیری مقدم «یادمانده‌ها» یادداشتی را که چندی پیش در همین وبلاگ گذاشته بودم، بازنشر می‌کنم:



محسن وزیری مقدم را سیزده سالی است که می شناسم. ساخت فیلم مستند هراس و پرواز حدود سه سال و اندی زمان برد و بعد از آن هم درگیر ساخت فیلم مفصل تر و جامع تری از او شدم که تا امروز همچنان ادامه دارد. 

به تازگی خواندن کتاب منتشر نشده ی زندگینامه اش با عنوان یادمانده ها را به پایان برده ام. کتابی که بسیار ساده و روان است. من به تبع کنجکاوی هایم در زندگی او بارها پای بریده هایی از خاطراتش نشسته ام و این مساله برایم جالب بود که روایت ها به همان شکلی که تعریف می شوند در این کتاب ذکر شده اند.

وزیری از حدود سال هشتاد و شش مشغول نوشتن این کتاب شد و حدود سال نود و چهار کتاب یک بار چاپ شد اما او به دلیل کیفیت پایین چاپ کتاب را خمیر کرد تا بار دیگر با کیفیت مد نظرش به منتشرش کند. در این فاصله یادمانده ها بارها میان کسانی که خود را ویراستار می نامیدند و به نحوی اعتماد وزیری را جلب کرده بودند، دست به دست شد و هر بار کتاب با ویرایش ناقص به کس دیگری سپرده شد.

کتاب را که می خوانی، انگار پای صحبت پدربزرگی نشسته ای که ماجرای زندگی اش را برای نوه های اش روایت می کند. وزیری به خاطر زندگی سختی که داشته پر از گله است. در این کتاب از همه گله می کند، شاگردانش، همکارانش، گالری دارها و حتی بستگانش. در نگاه اول شاید این سؤال به ذهن بیاید که چرا این همه شکایت؟ من هم بارها به این مساله فکر کرده ام. به نظر من وزیری در این دنیا غریبه است. همه ی ما در طول زندگی امان تغییر می کنیم. ضروریات زندگی در این دنیا را می پذیریم و همرنگ جماعت می شویم. این اتفاق برای وزیری مقدم نیفتاده است. او نود و چهار سال است که در این دنیا را با چشم یک کودک نگاه می کند. قواعد بازی اش بسیار ساده و آرمان گرایانه است. با تمام وجودش اعتماد می کند و خالصانه رفاقت. برای همین است که بارها سرش کلاه می رود. او تمام استعدادش را صرف هنرش کرده است و برای آموختن رموز معامله و کاسبی و چیزهای دیگر وقت نگذاشته است. در حق کسی بی انصافی نمی کند و نمکدان شکن نیست. برای همین رفتار متعارف شاگردانش برای دیده شدن و بزرگ شدن را قدرناشناسی تعبیر می کند و می رنجد. وزیری در جهان آرمانی خودش زندگی می کند که اصول اخلاقی در آن معیارهای سخت و خدشه ناپذیری دارند و او آنها را چه در قضاوت در مورد خودش و چه درباره ی دیگران به کار می بندد.

کاش این کتاب همینطور که هست، بدون کوچکترین حذف و اضافه ای چاپ شود. بگذاریم روایت ساده اش و نتیجه گیریهای اخلاقی اش قوانین ساده و سختیگرانه ای را که در ذهن یک هنرمند متفاوت حاکم است را به مخاطب بشناساند. بگذاریم همه بدانند هنرمند بزرگ آن نیست که پیچیده و مغلق و سخت صحبت کند. وزیری سخت زندگی کرده اما آثاری سهل و ممتنع خلق کرده و حالا هم به سادگی داستان زندگی اش را برای ما روایت می کند.

وزیری را دوست دارم و خدا را شکر می کنم که امکان شناختن او را برای ام فراهم آورد.




  • امیرپژمان حبیبیان

ترجیح مصلحت بر حقیقت در یک موضوع انسانی

جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۱ ب.ظ

                                                                                                                                                                                           



امروز نهم شهریوره. روز ربوده شدن امام_موسی_صدر توسط قذافی.این پرونده نخستین آزمون انقلاب اسلامی ایران برای پایبندی به اصول انقلاب بود که متاسفانه نمره ی خوبی در آن کسب نشد.


این نگاه ترجیح مصلحت به حقیقت کم کم آنقدر گسترده شد که امروز تمام مملکت ما را در چنبره ی خویش گرفته است. در ابتدای انقلاب و آغاز جنگ به علت انزوای بین المللی مسئولان ترجیح دادند که به خاطر داشتن روابط با لیبی مساله ی امام_موسی_صدر پیگیری نشود. چرا که متهم اصلی این پرونده شخص قذافی بود و لیبی هم به تعبیر یک سفیر سابق در لیبی مزرعه ی شخصی او حساب میشد. البته نفوذ رفقای قذافی و دشمنان امام_موسی_صدر در انقلاب و سم پاشی آنان بر ضد ایشان هم در این مساله ی عدم پیگیری و هم در ایجاد زمینه ی نفوذ برای لیبی در ایران مؤثر بود. جلال_الدین_فارسی، محمد_غرضی و مرحوم محمد_منتظری از آن جمله اند.


تنها کسی که محکم پای پیگیری امام_موسی_صدر ایستاد، امام_خمینی بود. مخالفت ایشان باعث شد تا سفر قذافی به ایران لغو شود.اما رفقای قذافی به نحوی امام را هم دور زدند و بعضی تحلیلها حکایت از تلاش ناموفق او برای مهره چینی در حکومت و دست داشتن در بعضی اتفاقات ناخوشایند انقلاب میکند. اگر بخواهیم مشکلات امروزمان را ریشه یابی کنیم. بهتر است به اول انقلاب برگردیم و برای نخستین عدول از اصول انقلاب که چشم بستن بر سرنوشت امام_موسی_صدر برای ارتباط با یک طاغوت به ظاهر انقلابی بود به درگاه خداوند توبه کنیم و تصمیم بگیریم هیچگاه مصلحت را بر حقیقت ترجیح ندهیم.


  • امیرپژمان حبیبیان




در این فیلم  مستند هشت داستان کوتاه از زندگی امام موسی صدر روایت می شود.

تهیه کننده: امیرپژمان حبیبیان

نویسنده و کارگردان: محمد سمیع پور

تصویربردار: علی نعمت اللهی

تدوینگر: امیرپژمان حبیبیان

پژوهشگر: فاطمه تسلی بخش و محمد سمیع پور

مشاوران پروژه: مهدی شاکری و سعید اشیری

محصول خانه ی مستند انقلاب اسلامی

  • امیرپژمان حبیبیان